غروبی سرد...

asemon

خدایا دوستت دارم واسه هرچی که بخشیدی....

یاد دارم در غروبی سرد سرد

 

 

می گذشت از کوچه ما دوره گرد

 

 

 

داد میزد: کهنه قالی میخرم

 

 

 

دسته دوم جنس عالی میخرم

 

 

 

کاسه وظرف سفالی میخرم

 

 

 

گر نداری کوزه خالی میخرم

 

 

 

اشک در چشمان بابا حلقه بست

 

 

 

عاقبت آهی کشید بغضش شکست

 

 

 

اول ماه است ونان در سفره نیست

 

 

 

ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟

 

 

 

بوی نان تازه هوشش برده بود

 

 

 

اتفاقا مادرم هم روزه بود

 

 

 

خواهرم بی روسری بیرون دوید

 

 

 

گفت آقا سفره خالی میخرید؟

 



نظرات شما عزیزان:

اجی محدثه
ساعت12:36---24 آبان 1391
گفتم تا ماه محرم شروع نشده چند تا آپ باحال کنم جیگرتون حال بیاد....

solaleh20
ساعت20:58---20 آبان 1391
خدایا به داده و نداده ات شکر؛ که داده ات نعمت و نداده ات حکمت است...



پست خیلی قشنگی و تاثیر گذاریه!!!!!


sara.love
ساعت17:15---19 آبان 1391
سلام عزیزم وبت عالیه
خیلی مطلباش قشنگه به وب منم سر بزنی خوش حال میشمبوس بوس بای بای


داداش سعید
ساعت12:21---18 آبان 1391

خیلی قشنگ بود
این مطلب از اون مطلبهایی بود که آدمو مجذوب میکنه


مهرداد
ساعت20:38---17 آبان 1391
واقعیت جامعه ما!!!!!!!!!!!!!حالا بدو بیا

ژیلا
ساعت16:02---16 آبان 1391
خدايا ، حکمت قدم‌هايي را که برايم بر ميداري بر من آشکار کن

تا درهايي را که بسويم مي‌گشايي ، ندانسته نبندم
و درهايي که به رويم ميبندي ، به اصرار نگشايم . . .


سلام مژگان جوون وبت خیلی قشنگه من خیلی خوشم میادجمله هاش آرومم میکنه
اجازه میدی همو لینک کنیم؟؟؟؟؟؟؟


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:غروبی سرد,,,,,ساعت14:46توسط mozhgan | |